خاطراتي از بيژن نوباوه
خاطراتي از بيژن نوباوه
خاطراتي از بيژن نوباوه
روزهاي اول خبرنگاري
خيلي كه وضعمان خوب شده بود، در راديو ميگفتيم: «اينجا تهران است، صداي جمهوري اسلامي ايران، ساعت 14.» همان روز اول وارد راديو شدم. راديو خيلي فعال بود. من خبرنگاري را خيلي دوست داشتم. از زمان بچگي هم انشا، تاريخ، جغرافيا و ادبياتم نسبت به رياضيات و ديگر دروسم خيلي خوب بود.
شايد من جزو نخستين نفراتي بودم كه از صدا و سيما به جبهه رفتم. وقتي من رفتم، تازه شهيد چمران گروه جنگهاي نامنظم را تشكيل داده بود.
نخستين گزارش
دروبين يا سلاح
اهميت دوربين را به مراتب بالاتر از اسلحه ميدانستم و به اين نتيجه رسيده بودم كه كار ما كمتراز كار رزمندهها نيست. اگر بهترين عمليات انجام شود و فيلمي براي ديدن نباشد، مردم پيروزي را نميبينند.
گرفتن دجله
جريان شيميايي شدن
عموي شهيد آويني، دكتر حسين آويني، در امريكا به من گفت: وقتي يكجا بمب شيميايي ميزنند، تا يك مايل، يعني 1500 متر، خاك و آب آلوده است. اگر دست شما به چشم و بدنتان بخورد يا اگر كمي آب بخوريد. ميكروب وارد بدنت ميشود. اما ميكروب اينطور نميكند كه دو روزه مريض شويد. كمكم در درازمدت انسان را بيمار ميكند؛ اگر گاز اعصاب باشد اعصابتان آسيب ميبيند يا سرطان ميگيريد و... .
منبع:نشريه گلبرگ،شماره 121.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}